وبسایت گروه سوناسازان Art Persian building sauna فن و هنر ایران زمین www.healthsauna.ir
  
WWW.HEALTHSAUNA.IR
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به سایت گروه سوناسازان خوش آمدید جهت تماس با ما به شماره 77308232  - 09191210119  تماس بفرمایید . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
فیلسوف
نوشته شده در سه‌شنبه ٦ خرداد ۱۳٩۳
ساعت : ٧:٥۱ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari

فیلسوف

  فلسفه

 فیلسوف :

کسی که طراح یک مکتب فلسفی مستقل و یا حداقل صاحب یک نظریه فلسفی مستقل باشد ، مثل : افلاطون

استاد فلسفه :

 گرداوری : سایت سونا سلامتی

 

استاد فلسفه :

کسی که به یک یا چند مکتب یا نظریه فلسفی به نحو ی مسلط باشد که در عین حالی که ممکن است کاملا با آن مکتب یا نظریه مخالف باشد، بتواند آن را به بهترین شکل ممکن به دیگران بفهماند ، مثل : دکتر آلن وود استاد فلسفه دانشگاه استنفورد ،راجر اسکروتن ، استفان پالم کوئیست استاد دانشگاه آکسفورد

مورخ فلسفه : کسی که به تحلیل و نگارش نظریه ها ، مکتب ها ، جریان ها و شخصیت های فلسفی در طول تاریخ فلسفه می پردازد

    کار فیلسوف چیست؟

    ویژگی های یک فیلسوف

    منابع :

ویکی پدیا

دانشنامه

فیلسوف کسی است که به فلسفه و فلسفه ورزیدن می پردازد؛ یعنی دانشمند فلسفه است.

گذشتگان، فیلسوف را حکیم می نامیدند و مقصودشان از این کلمه این بود که حکیم کسی است که بر علوم مختلف، از علم طب گرفته تا علم ریاضیات تسلط دارد و همچنین حکمت (فلسفه) را نیز که به معنای علم به احوال موجودات است، آموخته است.

فیثاغورس اولین کسی بود که خود را فیلسوف، یعنی دوستدار حکمت نامید؛ زیرا در نظر او، صفت حکیم فقط به خداوند اختصاص داشت.

وی زندگی را به میدان های مسابقه تشبیه می کرد و می گفت:

کسانی که در این میدان ها حضور می یابند، سه گروهند:

یکی کسانی که برای شرکت در بازی حاضر شده اند. دوم کسانی که برای خرید و فروش بلیط به آن جا آمده اند و سوم کسانی که برای تماشا آمده اند. در میدان زندگی، گروه سوم فلاسفه اند. فلاسفه جهان را از بالا (همانند تماشاچیان)نگاه می کنند و در مورد آن قضاوت می کنند.

کار فیلسوف چیست؟

فیلسوف همواره به ملاحظه مسائل و مشکلاتی می پردازد که برای همه ما دارای اهمیت است. وی با مطالعه انتقادی صحیح می کوشد تا عقاید و شناخت ما را درباره جهان و انسان ارزشیابی کند. وی می کوشد تصویری کلی و منظم و منطقی در مورد آنچه می دانیم و آنچه می اندیشیم، پیدا و مطرح نماید.

شخص معمولی در پرتو پژوهش فیلسوف و با نظر به طرح جامعی که وی فراهم آورده است، می تواند تصور خود را در مورد جهان و امور انسانی متناسب با آن طرح کلی اصلاح کرده و اعمال و رفتار خود را با آن بسنجد.

از همان آغاز پیدایش فلسفه، عقیده متفکرانی که به این نوع پژوهش ها سرگرم بودند، این بود که نظریاتی را که درباره خود و جهان قبول می کنیم، باید مورد رسیدگی دقیق قرار دهیم تا ببینیم آیا عقلا پذیرفتنی هست یا نه.

همه ما عقاید و معلوماتی درباره جهان و انسان حاصل کرده ایم؛ اما فقط معدودی از ما تامل و فکر کرده ایم که آیا این معلومات و عقاید قابل اعتماد و معتبر است یا خیر.

فیلسوف اصرار دارد که این همه را در معرض مطالعه و بررسی دقیق قرار دهد تا دریابد که آیا این نظریات و عقاید مبتنی بر دلیل و مدرک کافی هست یا خیر.

سقراط دلیل توجه خود را به فلسفه چنین یاد کرده است:

زندگی بدون تفکر و تامل، زندگی نیست و ارزش ندارد.

وی دریافت که همه مردم اطرافش، زندگی خود را در نیل به هدفهای گوناگون مانند لذت و ثروت صرف می کنند؛ بدون آن که از خود بپرسند که آیا این امور مهم و قابل اعتماد هست یا خیر. و چون چنین سوالی را از خود نمی پرسند و در طلب جواب هم نیستند، نمی توانند بدانند که آیا درست عمل می کنند یا نه و سراسر حیاتشان در طلب اغراض بی فایده و مضر تلف می شود.

به همین دلایل، فلاسفه به طور کلی همه بر آن بوده اند که مطالعه و بررسی و نقد و تحلیل نظریات و عقاید و افکار و دلایل آن ها، مهم و با ارزش است.

ویژگی های یک فیلسوف

اساسا فیلسوف به کسی گفته می شود که خصوصیاتی را که بر گرفته از خصوصیات روح فلسفی است، در خود داشته باشد.

برخی از این ویژگی ها عبارتند از:

1- فیلسوف، کسی است که به ارزش عقل ایمان دارد و در علم و عمل خود مقید به احکام عقل است. در این زمینه وی برخلاف کسی است که در علم و عمل خود، معتقد به وحی و الهام یا متکی به خرافات است.

2- فیلسوف، کسی است که درباره علل بنیادین امور و حوادث تحقیق می کند. به عبارت دیگر، او متفکری است که در مورد حوادث به تفسیر عقلی پرداخته و به جستجوی علل آن ها می پردازد.

3- فیلسوف در پی یافتن معنای جهان و چیستی آن است. به اشیا از جنبه هایی که علوم دیگر به آن ها می پردازند، کاری ندارد. بلکه با هستی اشیا و بودن آنها سر و کار دارد و می خواهد قوانین بودن را بیابد.

4- فیلسوف جزئی نگر نیست؛ بلکه همه امور را در یک کل واحد می بیند؛ یعنی همه دیدگاه ها و نظرات درباره زندگی و جهان را در یک کل واحد کنار هم قرار داده و سازماندهی می کند و سپس به نقد و بررسی آن ها می پردازد.

5- فیلسوف هیچ چیزی را بدون دلیل و برهان و استدلال نمی پذیرد؛ بلکه قبل از هر چیز مطلب مورد نظر را مورد بازرسی و مداقه قرار می دهد تا مبادا عنصری غیر عقلی وارد در دستگاه فلسفی گردد.

6- فیلسوف بدون توجه به اغراض، هدف ها و یا حرفه ای که بدان اشتغال دارد، می خواهد افکار و نظریات در باره جهان و زندگی را مطالعه ونقد کند. وی می خواهد دریابد که ما انسان ها در مسائل اساسی که با آن ها روبروییم، چگونه می اندیشیم، شناخت ما مبتنی بر چه چیزی است و برای نیل به احکام و داوریهای صحیح، چه ملاک ها و موازینی را باید برگزینیم.

7- فیلسوف به روشن کردن عقاید ما و نظریه هایی که درباره جهان و انسان و ارزشهای انسانی داریم، اصرار می ورزد. او پیش از آنکه صرفا دارای مجموعه ای از عقاید باشد، احساس می کند که این عقاید را باید مورد بازرسی دقیق قرار دهد و در نظامی از افکار که دارای ارتباط منطقی باشتد، مرتب و منظم سازد.

8- فیلسوف همیشه دنبال درک حقایق است و غیر از حقیقت، به چیز دیگری وابسته نیست.

روح فلسفی

برای اینکه روح فلسفی داشته و مانند یک فیلسوف به دنیا و وقایع آن نگاه کنیم، قبل ازهر چیز باید طرز نگاه خود را به اشیا، موجودات و وقایع جهان تغییر داده و به گونه ای دیگر به آن ها نگاه کنیم.

برخی از خصوصیات روح فلسفی عبارتند از:

1- نباید امور و مختلف و گفته های دیگران را به طور صد در صد بپذیریم؛ بلکه باید جایی نیز برای عقیده مخالف باز کنیم. به عبارت دیگر، بدون تامل و تفکر درست و عمیق، افکار و عقاید مختلف را نپذیریم؛ چرا که تردید منطقی مقدمه تحقیق و موجب رشد فکری و فلسفی است.

2- همیشه دقیق و کنجکاو باشیم و میل به درک حقایق را همواره در خود زنده نگه داریم.

3- بکوشیم تا هر چیزی را به طور عمیق بفهمیم و به معرفت سطحی از اشیا و امور مختلف بسنده نکنیم. عمق قضایا را درک کنیم و به این ترتیب، ارتباط میان چیزها را روشن سازیم.

4- دید وسیعی داشته باشیم. از مسائل ، بالاتر رفته و از بالا یعنی از افق دیدگاه عقلانی و بدون دخالت دادن احساسات، تعصبات و عقاید پیشین به آن ها نگاه کنیم. با این روش حقیقت و واقعیت هر چیز برایمان مشخص خواهد شد.

5- سعه صدر داشته باشیم. یعنی ظرفیت و قدرت تحمل عقاید دیگران را، اگر چه مخالف عقاید ماست، در خود بپرورانیم. چه بسا هنگامی که با صبر و حوصله به عقاید آنان گوش فرا دهیم، نکات جدید و درستی کسب کرده و به اشتباهات خود پی ببریم.

6- همه چیز را تنها با عقلمان بسنجیم؛ یعنی بدون عقل و استدلال عقلانی چیزی را قبول نکنیم. از طرف دیگر، اگر چیزی مخالف عقیده مان و در عین حال عقلانی بود، از پذیرفتن آن سر باز نزنیم.

7- به هر چیزی دقت کنیم و بدون توجه از کنار چیزها نگذریم؛ چرا که وجه اساسی تفاوت میان فیلسوف و مردم عادی این است که فیلسوف به چیزهایی توجه می کند که دیگران به آن ها توجهی نداردند و از این راه چیز هایی را کشف می کند که دیگران نمی توانند به آنها دست یابند. در این مقام، فیلسوف همانند یک دانشمند است. مثلا اسحاق نیوتن متوجه امری شد که هیچ کس بدان توجهی نکرده بود؛ یعنی افتادن سیب از درخت و به این ترتیب، قانون جاذبه را کشف کرد.

گرداوری : سایت سونا سلامت


:: برچسب‌ها: فیلسوف, قانون, علم, فلسفه



انتقاد دلوز از فولدینگ
نوشته شده در جمعه ٢ خرداد ۱۳٩۳
ساعت : ۱:۱۱ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari

انتقاد دلوز

Gilles Deleuze

 دلوز

ژیل دلوز، فیلسوف فرانسوی

شناسنامه

ملیت      فرانسوی

زادروز ۱۸ ژانویه ۱۹۲۵

زادگاه    پاریس،

تاریخ مرگ         ۴ نوامبر ۱۹۹۵ (۷۰ سال)

محل مرگ           خودکشی با پرتاب خودش از پنجره آپارتمانش،

همسر(ها)            دنیز پل گرانژوان (از ۱۹۵۶ تا

نخست به سیاست سنت ایراد گرفت. دومین انتقاد دلوز به سبک سنتی و دیرین تاریخ فلسفه وارد شده بخصوص نحوه تربیت متخصصان این رشته به چالش گرفته شده است. وی مدعی است که باید فلاسفه را از اندیشیدن و تامل پیرامون پدیده‌ها بازداشت.

کار فیلسوف خلاقیت و آفرینندگی است و نباید محدود به تامل گردد. فولدینگ یک طرح ضد دکارتی است . از نظر دلوز، هستی از زیربناهای عقل ریاضی استخراج نشده است.

مفهوم تاخوردگی برای اولین بار توسط لایب نیتس ابداع شد و دلوز در کتاب خود جهان را هم چون کالبدی از سطوح بی نهایت که از طریق زمان و فضا تاخورده اند، بیان می کند.

 

در این نگاه کوتاهترین فاصله بین دو نقطه یک خط نیست بلکه یک تاخوردگی است و مکان و فضا ایستا تلقی نمی شوند که دلوز این مفهوم جدید را خصوصیت بارز فولد می داند و بر همین اساس ترکیبات فولد یکدست نیست اما انعطاف پذیر و ناهمگون است.

دلوز به همراه یار همفکر خود ، فیلیکس گاتاری ، مقاله ای به نام " ریزوم " در سال 1976 در پاریس رزیوم گیاهی است بر خلاف سایر گیاهان، ساقه آن به صورت افقی و در زیر خاک رشد می کند این دو متفکر با مطرح نمودن بحث ریزوم، سعی در بنیان فکنی اندیشه غرب کردند و اصول اولیه آن را زیر سوال بردند . از نظر آنها، عقلانیت غرب به صورت سلسله مراتب عمودوار، درخت گونه و مرکز مدار است.

 فولد به معنی چین و لایه های هزار تو. یعنی هر لایه کنار لایه دیگر،همه چیز در کنار هم است بدون اینکه لایه ها در هم فرو روند.

ویژگیهای معماری فولدینگ:

ü      لایه لایه بودن( چند لایگی) با حفظ ماهیت هر لایه و قرار گیری لایه ها کنار هم.

ü      افق گرایی و همترازی لایه ها.

ü      فرم های قابل انعطاف و قابل تطبیق با شرایط محیطی سایت.

اصول معماری فولدینگ :

       فرم از درجه اعتبار ساقط است، معماری از تنش دائم بین قطبها حاصل می گردد.

فرم تابع عملکرد یا عملکرد تابع فرم نیست.

معماری نمی تواند به عناصر سازنده آن تجزیه شود. نما، کف، سقف،دیوار، ستون و پنجره به معماری خرد گرا تعلق دارد.

 مقایسه معماری فولدینگ ودیکانستراکشن :

شباهت ها:

       دربسیاری ازجهات درفلسفه مشابه هستند ودرواقع فولدینگ نشئت یافته دیکانستراکشن است.

       درهردو هدف اصلی پاسخگویی به قرائت ها وتفسیرهای مختلف ازطرح است.

       درهر دو احجام، اشکال، سطوح درهم فرونمی روندو ماهیت خود راحفظ می کنند.

       هر دو سبک، با الگوبرداری ازعلم روز،فرم هایی را بوجودمی آورند.

تفاوت ها:

       در معماری فولدینگ نسبت به دیکانستراکشن توجه بیشتری به افق گرایی وهم ترازی است.

       در فولدینگ به محیط اطراف سایت همزمان هم توجه می شود وهم در بعضی قسمت های همان سایت توجه نمی شود.

       در فولدینگ توجه بیشتری به طراحی ارگانیک می شود.

       در دیکانستراکشن تضادها وتباین هادرمعماری بصورت مجزا شکل می یابند،اما در فولدینگ ضمن وجود تضاد ها، این تضادها بصورت انعطاف پذیری درهم می آمیزند،در واقع ازیک عنصر واسطه در اینجا استفاده می شود.

معماران و نظریه پردازان سبک فولدینگ:

پیتر آیزنمن- فرانک گهری- زاها حدید- معمار مدرنیست فیلیپ جانسون- گرگ لین- چارلز جکنز- بهرام شیردل

 نتیجه گیری :

هم معماری دیکانستراکشن و هم معماری فولدینگ و حتی معماری پرش کیهانی نیز شباهت‌های زیادی به هم دارند و در امتداد تجربه‌های هم هستند که این خود ناشی از محوریت مشترک آن‌هاست که این محوریت مشترک همان «علم روز» است.

آن‌ها در پی الگوبرداری از علم روز و انتقال آن مفاهیم به فرم‌های معماری هستند و با اندکی تغییر در ویژگی‌های هر یک از این سبک‌ها، نام آن‌ها تغییر کرده است. این مسأله (توجه به علم روز) نه تنها در این سبک‌ها، و نه فقط در معماری، بلکه در همه‌ی جوانب زندگی بشر امروز تأثیرگذارده و با جهت‌گیری‌اش، سمت و سوی بسیاری از مسائل را عوض می‌کند.

هر نظریه ی جدید (در فلسفه و روان شناسی و جامعه شناسی و علوم تجربی و...) چون طوفانی می‌ماند که سایر ارکان زندگی بشر را با اصول خود همسو می‌سازد و در واقع، معماری نیز به عنوان یکی از این ارکان می‌تواند تجسم این تفکرات باشد.

از همین جاست که می‌توان به رابطه‌ی تعدد تفکرات و بینش‌ها و تعدد سبک‌ها (به خصوص در سال‌های اخیر) در معماری پی برد.اگر صنعت را به مفهوم عام آن در نظر بگیریم (صنعت: هنر، علم و...)

می‌توان همه‌ی این موارد را در جمله‌ی زیر خلاصه کرد:

صنعت (به مفهوم عام آن) چیزی نیست جز بر آمدن اجسام مادی از این کیفیات روحی نظریه‌ها، بینش‌ها، تفکرات و..

لینک : سایت

 
:: برچسب‌ها: معماری, فولدینگ, فیلسوف, فرم