موزه دفینه تهران
موزه دفینه یا همان موزه پول در حاشیه خیابان میردادماد عمری نیم قرنی دارد و اثری از شاگردان مستقیم و غیرمستقیم فرانک لوید رایت آمریکایی است.
میخ تابلو بانک در چشمهای دفینه
بنا چشم دارد؛ 10ها چشم؛ چشمهایی که در وسط 10ها حلقه مستطیلی جای گرفتهاند. حالا میخهای تابلو بانک سینا فرو رفته است در چشمهای بنا. بنایی که تا هشت سال پیش موزه دفینه بود. موزهای که به دلیل معماری آن شهره خاص و عام بود و حالا دیگر معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارش است.
گروه میراث فرهنگی – «مگر میشود، بهم زد دفینه ها را؟» این سوالی است که معمار موزه دفینه که زمانی سر میرداماد رو به روی اسکان قرار داشت، از مسئولان میپرسد. اتفاقات چند سال گذشته اما پاسخ محکمی به این سوال میدهد؛ بله میشود به هم زد دفینهها را و حتی آنها را تبدیل به بانک کرد. اتفاقی که برای این بنا افتاد. چنانچه امروز به نظر میرسد میخهای تابلو این بانک به چشمهای طراحیشده در نمای این موزه فرو رفته است.
کسانی که حتی یک بار گذرشان به سر میرداماد افتاده، بیشک به نمای بتنی بنایی با حلقه دایرهای شکل در وسطش (شبیه چشم)، چشمشان خورده است. بنایی بامعماری ارزشمند که زمانی موزه دفینه ایران بود اما حالا سالهای سال است که تابلو بزرگ بانک سینا به نمای این ساختمان میخ شده و دیگر موزه نیست.
موزهای که در سالهای اول انقلاب شکل گرفت، درست در سالهایی که بنیاد مستضعفان و جانبازان برای حفاظت از آثار و اشیای تاریخی و هنری مصادره شده از اماکن مختلف، نیاز به احداث یک موزه بزرگ داشت. در این موزه آثاری همچون سفالینههای ایرانی از هزاره پنجم بیش از میلاد، مجموعههای چینی و بلور و تندیسهای گوناگون کنار هم قرار گرفتند.
بعدها یعنی در اردیبهشت ماه 1378 بخش جدیدی در سالن اصلی نمایش با موضوع سکه و اسکناس کشورهای مختلف با اطلاعرسانی عمومی شامل پرچم، نقشه، اطلاعات پولی و ارزشی و واحد پول آن کشور به این مجموعه اضافه شد. کتابخانهتخصصی، بانک اطلاعات نگارخانه تماشاگه پول، نمایشگاههای متفرقه تماشاگه پول، بخش کتابفروشی هم بخشهای دیگری بودند که کم کم به این مجموعه پیوستند. این مجموعه اما در سال 85 به پارک ارم منتقل شد و بنای موزه در اختیار بانک سینا قرار گرفت و این بانک تابلوی خود را بر سر در آن زد.
برای موزه دفینه اشک ریختم
معماران و کارشناسان درباره بنای موزه دفینه میگویند که این بنا به دلیل طرح خاص و اجرای بتن یک تکه آن اثری ارزشمند است و باید در فهرست آثار ملی ایران جای بگیرد. هر چند که معمار این بنا را کمتر کسی میشناسد، سرانجام پیگیری ها به نتیجه رسید و با «کمال کمونه»، معمار این بنا موفق به صحبت شدیم.
این معمار گلایه بسیار داشت: «بارها و بارها برای نجات این بنا به سازمان ها و نهادهای مختلف مراجعه کردم اما همه تلاشهایم عقیم ماند یک روز که تمام تیرهایم به سنگ خورده بود به خانه آمدم و ساعت ها اشک ریختم و مرتب این سوال را از خودم میکردم.»
کمونه که از شاگردان برجسته «فرانک لوید» رایت معمار معروف آمریکایی است این بنا را به سفارش یک مالک خصوصی و به منظور استفاده آن برای سوپر مارکتی بزرگطراحی میکند اما هنوز این مرکز افتتاح نشده است که انقلاب و بعد ملک جزو مصادره میشود.
کمال کمونه، معمار برجسته ایرانی و سازنده بنای موزه دفینه
این معمار، جزو معدود معماران برجسته ایران است که مهاجرت را برای ادامه زندگیانتخاب نکرد اما متاسفانه نتوانست که از بنایی که بر پا کرده بود، دفاع کند، خودش میگوید: «وقتی دیدم که موزه دفینه تبدیل به بانک شد و روی نمای آن تابلو زدند تمام تلاش خودم را کردم را مانع شوم اما چند سال دویدم همه بیحاصل و نتیجه.»
او میگوید که بارها و بارها به شهرداری مراجعه کردم، به سازمان میراث فرهنگی و هر سازمان و نهاد دیگری که میدانستم اما این مکاتبات همه بینتیجه و عقیم ماند. به طوریکه وقتی همه اقداماتم بینتیجه ماند آمدم خانه و گریه کردم و این سوال را کردم که «مگر میشود، بهم زد دفینهها را؟»
کمونه به تبدیل شدن این بنا به بانک و مخدوش کردن سر در آن با زدن تابلو به شدت اعتراض دارد: «چطور ممکن است بنایی که متعلق به موزه است، بانک شود؟ چطور ممکن است اجازه دهند تا نمای آن که با طراحی خاص و اجرای متفاوت به نتیجه رسیده است، مخدوش شود؟»
این معمار میگوید که ما یک گروه معماری بودیم، چندین بنای متفاوت را طراحیکردیم. این بنا نیز با بتن اکسپز که اجرای آن نیاز به تخصص دارد اجرا شد. سبک کار ما برگرفته از فرانک لوید رایت آمریکایی است با این وجود امروز این بنا شرایط خوبی ندارد و از هر گونه حمایتی بیبهره است.
چرا این اتفاق افتاد؟
چرا این اتفاق افتاد؟ « محمدرضا کارگر»، مدیر اداره موزهها میگوید که این موزه زیر نظر سازمان میراث فرهنگی نیست و توسط اداره موزههای بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی اداره میشود و ما اطلاعاتی از تغییراتی که در این بنا داده شده است و روند انتقال آن نداریم.
جستجو برای پیدا کردن مسئولان این موزهها ما را رساند به شکوفی، مدیر موزه پول که اکنون در پارک ارم قرار دارد. او در گفت و گو با chn اعلام کرد که بنیاد برنامهای برای احداث مجتمع موزهای بزرگی در پارک ارم دارد. اولین موزهای هم که به اینجا منتقل شد، موزه پول بوده است.
در حال حاضر این موزههای زمان، پول ایران، کاخ رامسر، اداره خزانه ها و موزه خودر زیر نظر اداره موزههای بنیاد مستضعفان فعالیت میکند.
به گفته شکوفی در حال حاضر این موزه از ساعت 8 صبح تا 4 بعد از ظهر فعالیت میکند.
شکوفی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر کسی نمیداند موزه پول ایران که زمانی سر میرداماد علاقمندان زیادی را جلب میکرد، کجاست؟ گفت که اگر مشکل رفتن به موزه وجود دارد، دلیلش عملکرد مدیران است. چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید. باید موزهها را به مردم معرفی کنید.
او در مورد بنای موزه دفینه سر میرداماد گفت که این بنا همچنان ملک بنیاد است و تنها50 درصد آن به دست بانک سپرده شده و بقیه بخشها همچنان فعالیتهای خاص خود را دارد.
شکوفی در مورد اینکه چرا این موزهها زیر نظر سازمان میراث فرهنگی فعالیت نمیکنند، گفت که تنها موزه های بنیاد نیست چند نهاد داریم که دارای موزه هستند؛ حتی بخش خصوصی نیز دارای موزه است. موزه ها را تنها خدمات ارایه میدهند. هدف مردم هستند. هر نهادی بهتر اداره کند، میتواند دارای موزه هم باشد.
با این حال به نظر میرسد، بنای موزه دفینه میتوانست در فهرست میراث فرهنگی ایران به ثبت برسد تا اگر باز قرار است تغییر و تحولاتی در این مجموعه رخ دهد، این بار سر میرداماد تهی از اثری ارزشمند و چشم نواز در میان صدها بنای چشم خراش نشود.
تماشاگه پول تهران
تماشاگه پول نام موزهای در شهر تهران است.
این موزه اولین موزه تخصصی و دائمی سکه و اسکناس در ایران است و در تاریخ هفدهم تیرماه سال ۱۳۷۶ در سالگرد هجرت پیغمبر اسلام توسط اداره موزههای بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی افتتاح گردید.
این مجموعه که شامل ۱۴۰۰ سکه و ۷۵۰ قطعه اسکناس و تعداد تقریبی ۲۰۰ قطعه اشیاء موزهای غیر از سکه و اسکناس است که در محوطهای با وسعت حدود 700 متر مربع به نمایش گذاشته شدهاست.
بخشهای تشکیل دهنده تماشاگه پول عبارتاند از:
بخش ماقبل پول
سالنهای مربوط به تاریخ سکه
سالنهای مربوط به تاریخ اسکناس
در اردیبهشت ماه ۱۳۷۸ بخش جدیدی در سالن اصلی نمایش با موضوع سکه و اسکناس کشورهای مختلف با اطلاعرسانی عمومی شامل پرچم، نقشه، اطلاعات پولی و ارزشی و واحد پول آن کشور دارد. تماشاگه پول علاوه بر سالنهای نمایش از بخشهای جنبی دیگر نیز تشکیل شده است که به اختصار عبارتاند از: کتابخانهتخصصی، بانک اطلاعات نگارخانه تماشاگه پول، نمایشگاههای متفرقه تماشاگه پول، بخش کتابفروشی. این مرکز در بلوار میرداماد ساختمان دفینه قرار داشت ولیکن درسال ۱۳۸۵ به پارک ارم منتقل گردید
بنیاد مستضعفان و جانبازان در سال 68 به منظور حفاظت از آثار و اشیای تاریخی و هنری مصادره شده از اماکن مختلف، موزه ای به نام موزه دفینه تأسیس کرد. در اینموزه آثار همچون سفالینه های ایرانی از هزاره پنجم بیش از میلاد، مجموعه های چینی و بلور و تندیس های گوناگون به چشم می خورد. خیابان ولیعصر(عج) را که به سمت شمال تا تقاطع میرداماد بروید؛ داخل میرداماد، چند قدم جلوتر، ابتدای پل موزهدفینه قرار گرفته است.
آثار هنری دیکتاتور در موزه دفینه نگهداری می شود/ نقاشی های هیتلر در تهران
غزال صادقی - آیا کسی باور می کند که یک جانی و دیکتاتور بزرگ جهان هنرمند هم باشد؟! آیا امکان دارد هنر در کنار خشونت قرار بگیرد؟ و پرسش مهم تر، آیا «باور کردنی است که نقاشی هایی از او در ایران باشد؟!»
با تعدادی از نقاش های بنام تماس می گیریم، تقریبا از اینکه «آدولف هیتلر» نقاش هم باشد بی خبرند و از شنیدن خبر اینکه نقاشی هایی از او در ایران نگهداری می شود، شگفت زده شان می کند! در این بین افراد کمی نیز از وجود این نقاشی ها باخبر بودند، اما آنها نیز تایید نمی کردند که این نقاشی ها هنوز هم در ایران نگهداری شوند، یکی از بینندگان خوش شانس این آثار که یک موزه دار ایرانی است می گوید: «من سال ها پیش این نقاشی ها را در تهران دیدم. با این حال الان نمی دانم در چه وضعیتی نگهداری می شوند و کجا هستند».
پرس وجو از محل نگهداری و احتمال وجود آنها از جامعه نقاشی کشور حتی ما را به این شک می اندازد که اساسا چنین خبری خبر شایعه نبوده است. تا اینکه کسی از وجود این آثار در بنیاد مستضعفان خبر می دهد.
بعد از چندین تماس با موزه دفینه یکی از موزه های وابسته به بنیاد مستضعفان، آنها وجود این تابلوها را تایید می کنند و از ما می خواهند که در صورت علاقه آنها را ببینیم.
چرا در بنیاد مستضعفان؟!
دو نقاشی از نقاشی های آدولف هیتلر در حال حاضر در خزانه شماره2 موزه دفینه نگهداری می شود و نکته جالب این است که با وجود ارزش بسیار بالای این آثار و بودنشان در ایران تنها تعداد بسیار معدودی این شانس را داشته اند که این تابلوها را ببینند، زیرا در تمام این سال ها به گفته «محمدرضا جواهری»، مدیرعامل موسسه فرهنگی موزه های بنیاد فقط دوبار در معرض دید عموم قرار گرفته اند.
این نقاشی ها از جنس آبرنگ هستند و هیتلر در زیر تمام آنها با حروف بزرگ اول اسم و فامیل خود را امضا کرده است، اما آقای جواهری در ارتباط با چگونگی رسیدن این تابلوها به دست بنیاد می گوید: این تابلوها جزو اموالی بود که بعد از انقلاب از خانواده پهلوی مصادره شد، ولی در ارتباط با چگونگی ورود این تابلوها به ایران روایت های متفاوتی وجود دارد، یکی اینکه این تابلوها هدیه خود آدولف هیتلر به رضاشاه بوده است که توسط «حسن اسفندیاری» وارد کاخ ایران شده است، که البته این احتمال ضعیف به نظر می رسد، زیرا هیتلر بعد از اینکه به صدارت می رسد دستور نابودی آثارش را صادر می کند، اما داستان دوم که به واقعیت نیز نزدیک تر است، این است که شخصی آنها را خودش از بلژیک خریداری می کند و به کاخ می آورد.
به طوری که چند سال پیش نیز همین فرد در رادیو فرانسه ادعا کرد که این تابلوها را من خریداری کرده ام.
حتی در لوور و آرمیتاژ؟...
این کارشناس در ارتباط با اینکه چرا این آثار در موزه و در دید عموم قرار نمی گیرند، توضیح داده دلایل فراوانی برای اینکه بعضی از آثار با ارزش در دید عمومی قرار نمی گیرند وجود دارد، از جمله اینکه آنها می توان به فقدان فضای کافی و مفید در اختیار موزه، کار کرد و کاربرد موزه و شرایط امنیتی اشاره کرد در ارتباط با نقاشی های هیتلر باید بگویم، شاید اگر در این موزه بخشی متعلق به نقاشی وجود داشت از این تابلوها هم استفاده می شد، اما چون این تابلوها با موضوعیت و مجموعه چیزهای در معرض دید متفاوت هستند، فعلادر بخش دید عمومی قرار نمی گیرند، همچنین شاید یادآوری این نکته جالب باشد که بدانید محل اصلی نگهداری اشیای با ارزش در خزانه است نه در سالن نمایش، زیرا اعتقاد بر این است که باید این اشیا را برای نسل آینده حفظ و نگهداری کرد به طوری که حتی در موزه های معروفی مانند لوور و آرمیتاژ نیز تمامی اشیای موزه در دید عموم قرار نمی گیرند و خیلی از اشیای باارزش در خزانه هستند، از سوی دیگر اشیایی که در خزانه موزه نگهداری می شوند به اصطلاح در حال استراحت به سر می برند چون ممکن است عناصری مانند نور، آب و هوا و ... به آنها صدمه وارد کند.
وی مثال می زند: در شیان چین مجسمه های سفالی که از زمین کشف و بیرون کشیده شده بود، در معرض دید عموم قرار گرفت اما بعد از مدتی که به نور عکس العمل نشان داد دوباره به زیرزمین برگردانده شد، چون اولین و مهم ترین وظایف درموزه داری شامل نگهداری از اشیا می شود و در درجه آخر نمایش آنها، اما در ارتباط با نقاشی های هیتلر در تهران باید بگویم که ابتدا شئون سیاسی و اجتماعی و شرایط امنیتی ویژه ای که این نقاشی ها می طلبند باید فراهم شود تا آنها در معرض دید عموم قرار گیرند، چون در نهایت ممکن است صدمه ای به آنها وارد شود.
وی گفت: ما در بخش دیگری از خزانه موزه که صرفا متعلق به نقاشی ها است نقاشی های با ارزش دیگری از نقاشانی چون پیکاسو، فرشچیان و ... نیز داریم، و در صدد هستیم تا با تشکیل یک مجموعه نقاشی آنها را در معرض دید عموم قرار دهیم که اگر این اتفاق افتاد شامل حال نقاشی های هیتلر نیز می شوند.
ای کاش فروخته نمی شد
یکی از مسائل مهمی که همیشه در حواشی آثار هنری صادر شده شنیده می شود فروخته شدن آنان است. به طوری که ارتباط با همین نقاشی ها هم خیلی ها مدعی بودند که در طی این سال ها از کشور خارج شده اند.
مدیرعامل موزه های بنیاد در ارتباط با وجود این شایعات می گوید: همیشه این شایعات در اطراف این نهاد وجود داشته است، شاید هم دلیل وجود این شایعات بهسال های اولیه بعد از انقلاب بازگردد که بسیاری از کارشناسان اطلاع درستی از ارزش واقعی بعضی از اشیای موجود در این مجموعه را نداشتند به عنوان مثال اگر یک نسخه از نقشه قدیمی ایران را به یک کارشناس نقاشی نشان دهیم شاید آن را فاقد ارزش بالای هنری معرفی کند، اما اگر همین نقشه را یک کارشناس آشنا به مسائل جغرافیایی تاریخی بررسی کند، آن را جزو باارزش ترین سندهای تاریخی بداند که حتی در مورد ابهامی که بر سر اسم خلیج فارس به وجود آمده بود بسیاری از همین سندها و نقشه های قدیمی تاریخی در اثبات این ادعا به ایران کمک کرد.
جواهری اضافه می کند: در مواردی تشخیص بر این بود که بعضی از این اشیای فاقد ارزش بالای هنری هستند و می توان آنها را فروخت که البته تمام آنها را هم کارشناسان سازمان میراث فرهنگی تایید کردند که فروخته شود.
اما در همان زمان هم حتی یکی از این اشیا از طرف ما به طور مستقیم به خارج از کشور فروخته نشد، بلکه تمام مواردی که در معرض فروش قرار می گرفت برای افراد در داخل کشور بود و اگر هم چیزی در این سال ها به بیرون از کشور رفت به صورت مستقیم و از طرف این سازمان نبود، اما در نهایت فقط می توان گفت: ای کاش هرگز حتی یکی از این اشیا فروخته نمی شد و به طور قطع می گویم که از سال 1370 به بعد این خرید و فروش به طور کامل قطع شد و بعد از آن تاریخ، کوچک ترین چیزی از این نهاد بیرون نرفته است که حتی در مواردی اشیایی که دارای ارزش بالایی هستند و در دست کلکسیونرهای ایرانی هستند با توافق طرفین برای کامل تر شدن
مجموعه از طرف سازمان خریداری می شود.
وی همچنین توضیح داد: در حال حاضر ما چیزی بیش از یک میلیون از اشیای باارزش را در این مجموعه داریم که قصد داریم با تکمیل تر کردن آن مجتمع موزه ای را در یکسال و نیم آینده در محل پارک ارم ایجاد کنیم که با پایان این پروژه برای اولین بار در ایران می توانیم ادعا کنیم که یک مجتمع موزه ای تفکیک شده با مجموعه های متفاوت و سازمان یافته داریم.
ملحفه سفید روی نقاشی ها
یکی از اساسی ترین و مهم ترین مسائل در ارتباط با نگهداری از یک شی باارزش چگونگی نگهداری از آن و ایجاد شرایط استاندارد برای نگهداری از آنها است، نقاشی های هیتلر ممکن است که از لحاظ هنری یکی از برجسته ترین آثار جهان نباشد، اما به لحاظ تاریخی بسیار باارزش است و نکته قابل تامل این است که آیا در موسسه بنیاد تمامی شرایط استاندارد و یا حداقل استانداردهای لازم برای نگهداری از این نقاشی ها و دیگر لوازم صورت می گرفت یا نه؟
به داخل فضای خزانه شماره 2 بنیاد می روم، تمام اشیای این خزانه متعلق به خانواده پهلوی بودند برادر، خواهران، وزرا و ... مجسمه ها، فرش ها، اسلحه، شمشیر و ... حتی در آنجا آرشیوی از لباس های زربافت هم بود و در گوشه ای دیگر قفسه هایی وجود داشت که در طبقات آن سفال هایی مربوط به هزاران سال پیش را می توانستی ببینی تلفیق ناهمگونی از هنر قدیم و جدید.
سرانجام در گوشه ای از این انبوه اشیای با ارزش، نقاشی های هیتلر نمایان می شود که زیر ملحفه ای سفید آرام گرفته اند. موضوع هر دو نقاشی هیتلر منظره ای از فضاها و ساختمان های شهری است و بیشتر شبیه طراح های معماری است، اما نکته قابل تامل و عجیب کنار هم بودن این اشیا بود، لباس ها در کنار کوزه ها و اشیای باستانی و اشیاء قدیمی در کنار مجسمه ها عاج فیل و برنز و نقره؟!
محمدرضا جواهری درباره شرایط نگهداری این آثار می گوید: در حال حاضر نمی توانیم ادعا کنیم که بهترین شرایط نگهداری از اشیای را در بنیاد داریم، زیرا متاسفانه هنوز در ایران یک تعریف ملی از موزه نداریم، اما سعی کرده ایم که حداقل شرایطاستاندارد را با کمبود تمام امکانات برای اشیای موزه فراهم کنیم و این حداقل ها شامل نور، درجه حرارت و میزان رطوبت است، اما در سال های اخیر تمام سعی ما بر این بوده که استانداردها را بیشتر کنیم از جمله اینکه قرار است یک تفکیک کلی در مورد اشیای مختلف موزه صورت بگیرد به طوری که خزانه مشخصی برای چوب و فلز نسخه های تاریخی، اشیای زینتی و ... در نظر بگیریم، شبیه به کاری که در حال حاضر برای نقاشی ها و خودروها انجام می دهیم.
جواهری همچنین اضافه کرد: از سال گذشته به دستور مستقیم رییس بنیاد مستضعفان قرار شد تا تمام اشیای موجود در موزه بیمه شوند که این کار برای اولین بار است که در ایران انجام می شود، حتی هنوز این کار در خیلی از جاهای دنیا نیز عرف نیست اما قرار است تمام اشیا بعد از قیمت گذاری که در ارتباط با آنها صورت می گیرد در قبال نگهداری و بعد از قیمت گذاری صحیح که از طریق اینترنت و ارتباط با موزههای خارج از کشور و کارشناسان داخلی و خارجی صورت می گیرد، بیمه شوند.
آثار هنری هیتلر
اما در حال حاضر در دنیا از 1000 تابلوی آبرنگ هیتلر چیزی در حدود 300نقاشی به جا مانده است که بیشتر این نقاشی ها در کشور بلژیک و اروپا هستند و 4عدد آن نیز در آمریکا نگهداری می شود. نکته جالب این است که به خاطر خاطرات تلخی که مردم جهان از این نقاش دارند بسیاری از نقاشی های وی در معرض دید عموم قرار نمی گیرد، اما بالاخره در سال گذشته 21تابلو از نقاشی های آبرنگ از این مرد جنجال برانگیز تاریخ در حراجی که به حراج «جفری» معروف است با قیمت 118میلیون پوند به فروش رفت.
گویا این نقاشی ها توسط یک خانم سالمند بلژیکی در چمدانی قدیمی در انبار زیر شیروانی خانه ای قدیمی در بلژیک کشف شده است. این مکان درست در نزدیکی محل اقامت هیتلر در زمان جنگ اول جهانی بوده است.
این نقاشی ها منظره هایی از بلژیک و فرانسه را به تصویر کشیده است، نکته جالب این است که بر اساس نظرات کارشناسی مختلف در اصل بودن بعضی تابلوهای فروخته شده در این حراجی شک و تردید وجود دارد، اما تمامی مدارک موجود در ایران که بر اساس نظرات دقیق کارشناسی ارائه شده بر اصل بودن این نقاشی ها در داخل ایران گواهی می دهد. از این رو هنوز مسوولان موزه دفینه نتوانسته اند روی این تابلوهای با ارزش قیمت گذاری کنند.
روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 1452 به تاریخ 16/11/86، صفحه 32 (نگاه سوم )
گرداوری گروه فن و هنر ایران زمین