معماری در دوراهی فن و هنر
آموزش به تعبیر فرهنگ باستانی ما (و هم پوشانی آن با حکمت و عرفان) نوعی حرکت مرید و مراد گونه است که همواره از سطح آموزش دانش فراتر رفته و به تعلم بینش منجر شده است.
ادبیات ما مملو از ابیات و قصصی است که در آن توجه به جایگاه استاد در مقابل شاگرد نوعی وارستگی و بلند مرتبگی است ، به قول حافظ:
بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد
آموزش معماری اگر نگوییم مهمترین بخش آموزش در کشور است ، لااقل یکی از مهمترین های عرصه آموزش است ؛ چرا که فارغ التحصیلان آن در حقیقت سازندگان آینده شهرها و زیستگاه های خود ما هستند، اما براستی چرا آموزش معماری با این اهمیت فوق العاده ، در حد و جایگاه خود مورد توجه قرار نگرفته است؟ در خلال مصاحبه ای که می خوانید، بر آن بودم تا پیش از هر چیز از مشکلات کار بدانم و مهندس حمید آقایی راد نیز بدون کوچکترین چیزی با من به گفتگو پرداخت. او که در دانشگاه ها و دانشکده های زیادی همچون دانشکده هنر دانشگاه تهران ، دانشگاه آزاد کرج ، دانشکده
فنی حرفه ای شهید بهشتی و... تدریس می کند، از معضلات آموزش معماری می گوید.
به عنوان سوال اول می خواهم بدانم اصولا آیا به مقوله آموزش هنر اعتقاد دارید؟ به نظر من ، باید پیش از این پرسش از خودمان بپرسیم که آیا معماری هنر است یا فن؟ در ایران ما، تلقی از معماری همواره با این دوگانگی مواجه بوده است ؛ گاهی معماری را در حکم یک هنر به حساب می آوریم و گاهی به آن به چشم یک فن نگاه می کنیم و شاید به این دلیل است که دانشجویانش را از میان دانش آموزان ریاضی و فیزیک بر می گزینیم. اما همین دانشجویان زمانی که به دانشگاه می روند، بین دو راهه هنری بودن معماری و فنی بودن آن دچار سردر گمی می شوند؛ چون به عنوان مثال در دانشگاه علم و صنعت رشته معماری در گروه فنی مهندسی است و در دانشگاه تهران در دانشکده هنر اما در دنیا تکلیفی از پیش معلوم شده برای معماری وجود دارد.
در دانشگاه های انگلستان معماری یک شاخه مهندسی و یک فن است که به عمران و سازه بسیار نزدیک است ؛ اما در دانشکده معماری دانشگاه فلورانس معماری بیشتر جنبه هنری دارد و دانشجویان باید دروسی همچون مجسمه سازی ، تزئینات ، معماری داخلی و نقاشی را بگذرانند. بلاتکلیفی در آموزش معماری ما و توجیه نشدن دانشجویان ما درخصوص ماهیت رشته شان باعث می شود نه فن معماری را به طور کامل بیاموزند و نه هنرش را بشناسند. اگر این شاخه سازی و زیر مجموعه سازی در معماری را بپذیریم به نظر من بخش فنی معماری قابل آموزش است.
اما درخصوص بخش هنری آن باید بگویم هنرها عموما آموزش داده نمی شوند، بلکه تمرین می شوند. به عنوان مثال ، خطاطی ، هنری قابل آموزش نیست. بلکه تنها راه کسب مهارت ، تمرین در اسلوب قلم گیری و خطکشیدن است. سبک آموزش دانشگاهی ما در خصوص معماری هم معجونی از آموزش فن معماری و ممارست در یادگیری هنر معماری است. با این اوصاف ، شما معتقدید معماری هنر است یا یک دانش مهندسی وار؟ و به عبارت بهتر، در آموزش معماری پایه کارتان روی فن معماری است یا روی هنر آن؟
به نظر من ، معماری هنر است ، هنری که از مرتبه بالاتری نسبت به فن آن برخوردار است ؛ چرا که برای طراحی و معماری یک بنا، در عین حال که شما باید دانش معماری را آموخته باشید، باید روح هنری نیز به طرح تان بدمید. به نظر من ارجح هنر است ولی به فن هم نیاز است ؛ چرا که اگر قرار باشد یک صورت ذهنی آمیخته با هنر به یک وجود واقعی و قابل لمس مثل یک ساختمان بدل شود، ناچار از داخل کردن اصول ریاضی ، محاسبات و فن معماری هستیم.
اما مساله اصلی در این میان به نظر من چیز دیگری است ، دانشگاه های ما مهندس عمران نیز پرورش می دهند و چه خوب می شد اگر آموزش معماری تنها با تمرین کردن هنر معماری انجام می پذیرفت. در این صورت ، آنچه از دانشگاه ها به عنوان فارغ التحصیل بیرون می آمد، علاوه بر تسلط بیشتر بر آموخته ها، می توانست با همکاری با یک مهندس عمران به طراحی و معماری بپردازد.
در حال حاضر، وضعیت امکانات آموزشی در حوزه آموزش معماری در دانشگاه های کشور چگونه است؟ ما از جمله رشته هایی هستیم که نیاز به امکانات درسی ، آموزشی و آزمایشگاهی خاصی نداریم ، بلکه امکانات ما پشتوانه تاریخ معماری مان است. به همین دلیل ، دانشجویان معماری بیش از هرچیزی به نفس دیدن نیازمندند و در این راه ، برگزاری اردوهای آموزشی مهمترین الزام است. اما متاسفانه در این زمینه مشکلات زیادی وجود دارد. تامین نکردن بحث مالی و اعتباری اردوها، ممانعت از برگزاری اردوهای مختلط و... سنگهایی است که دانشگاه در پیش پای اردوهای دانشجویان معماری می اندازد و با این کار دانشجویان را از کلاس درسی بزرگ ، به بزرگی تمام ایران ، محروم می کند.
معماری مکعب مستطیلی نکته مهم در بحث آموزش به نظر من خلاقیت است. اگر نگاهی به دانشکده های معماری دانشگاه های ایران بیندازید، چند فاکتور اصلی را در آموزش آنها می بینید. دانشجویان امکان دیدن آثار تاریخ معماری کشورشان را ندارند چون دانشگاه ها در این زمینه مشکل سازند. از طرف دیگر، از دیدن بناهای مدرن معماری هم بی نصیبند چون در ایران از این گونه بناها کم است و یا بهتر بگویم اصلا نیست و آخر این که دانشجویان ما نمی توانند با فلسفه معماری های نوین جهانی آشنا شوند؛ چرا؟ چون زبان بلد نیستند.
پس مشکل یکی دو تا نیست و همین مسائل سد راه خلاقیت آنها می شود. در ارائه طرح های دانشجویی ، اگر دقت کنیم همه آنها مکعبهایی ساخته و بعد از میان این مکعبها بریدگی هایی خارج کرده اند، در واقع خلاقیت آنها به حدی کور شده که چهارچوب اصلی ذهنشان مستطیل است و اسم این را می گذارند خلاقیت در حالی که خلاقیت واقعی در این است که فرم تولید شده از ماده خام مستطیل وار نباشد.برای تغییر در این دیدگاه من به همراه دکتر اسلامی ، روشی را در آموزش طراحی به کار می بریم که شاید بتوان گفت روش ابتکاری منحصر به فردی است.
نام این روش طراحی با گل است ؛ در این روش ما از دانشجویان می خواهیم بدون هدف و تنها با تمرکز لازم با تکه گلی بازی کنند و آنقدر به این بازی ادامه دهند که المانی از گل حاصل شود. این المان اولیه که به هیچ عنوان مکعب نیست ، می تواند شروع خوبی برای یک طراحی خلاقانه و دور از قید و بندها باشد. امیدوارم با این روش بشود بر ذهنیت قالب دانشجویان از معماری که در واقع بازی با احجام شناخته شده ای چون مکعب است پیروز شد و به نسل بعدی معماران کشور خلاقیتی تازه داد ایران ما از لحاظ آثار معماری مدرن در مضیقه است و هر آنچه دانشجویان می بینند ساختمان های مکعب مستطیل است و لاجرم معماری خودشان نیز به همین سمت کشیده می شود و آینده معماریشان نیز همین می شود.
یعنی شهرها تا این اندازه روی نگاه دانشجویان تاثیرگذارند؟ پس به عبارتی شهرها نیز نوعی کلاس درسند؟ بله. مثلی هست که می گوید معماران شهرها را می سازند و شهرها معماران را! دیدن ساختمان های فعلی باعث می شود دانشجویان معماری ما نیز به سوی چنین معماری بروند و ساختمان هایی مکعب مستطیل وار بسازند و همین سیکل بسته معیوب ادامه پیدا می کند. در این میان ، تنها دانشجویانی برنده هستند که میل دارند معماری سنتی کار کنند؛ چون الگوهای خوبی در ایران دارند اما دانشجویان دوستار معماری مدرن با مشکل مواجه اند.
در دانشگاه ها و دانشکده های معماری ، وضعیت دسترسی دانشجویان به کتب و منابع اینترنتی چگونه است؟ دسترسی به کتابهای خارجی و منابع اینترنتی در دانشگاه ها مساعد است ؛ اما مشکل استفاده نکردن صحیح دانشجویان از این منابع است ؛ چرا که مساله و مشکل اصلی ما در آموزش زبان است. ما پایه های زبانی ضعیفی داریم و عموما نمی توانیم از متن کتابها و سایتهای اینترنتی بهره مند شویم ، همین مساله باعث شده است که در جامعه دانشجویی ما باب شود که مجلات و کتب خارجی را ورق بزنند و تنها به عکسهای آن توجه کنند.
بله! در طرحهای دانشجویی معمولا با بازتاب همین ورق زدن های متوالی مجلات خارجی مواجه ایم ، آثار دانشجویان ما بعضا از نظر شکلی (و نه مفهومی) ملغمه ای از تصاویر ژورنال های خارجی است. بازار کار چه طور؟ آیا دانشجویانتان را پیش از اتمام درس برای ورود به بازار کار آماده می کنید؟ آیا اصولا آموزش معماری پاسخگوی بازارکار امروزه هست؟ ما اتفاقا مایلیم که دانشجویانمان خیلی با بازار آشنا نشوند... چرا؟ آیا این کار باعث نمی شود که آینده شغلیشان به خطر بیفتد؟ خیر، چون بازار فعلی ما بازاری است که ذهن دانشجویان را درگیر با پیش فرض های خودش می کند و جلوی خلاقیت آنها را می گیرد...
اما به نظر می رسد خود بازار فی نفسه خلاقیت طلب باشد. خیر! من به قضیه از زاویه دیگری نگاه می کنم. در دنیای معماری یا بهتر بگویم بازار معماری ، دعوای همیشگی میان کارفرمایان و معماران بر سر متراژ ساخته شده است. در بازار کار نمی توان بازی حجمی در طراحی ها کرد؛ چون این اتفاق از نظر اقتصادی به نفع کارفرما نیست.
کارفرما یک مکعب مستطیل می خواهد، همین و بس. این نیاز در بازار سبب شده معماری ما به سمت تولید قوطی کبریت هایی برود که هیچ نشانی از معماری ندارند و تنها نما و پوشش زیبایی دارند و کارفرما از یک معمار توقع یک معماری خلاقانه و حجمی ندارد او تنها به این مساله بسنده می کند که پوسته خوبی روی بنا بکشیم و کار را به نفع اقتصاد او پایان دهیم. ...
با چنین شرایطی کدام استاد حاضر می شود دانشجویان تحت تعلیمش را با بازار آشنا کند؟ اما این معضل مدت زیادی است فضای معماری ایران را درگیر کرده است. بحث دعوای همیشگی کارفرما و معمار برای آزاد سازی متراژ، پایان این دعوا کجاست؟ پایان این دعوا را باید در تغییر در فرهنگ مردم بجوییم.
فرهنگ خرید معماری در ایران با دیگر نقاط دنیا متفاوت است. اینجا حرف اول و آخر را متراژ می زند، حجم ، استراکچر، معماری داخلی وآرامش اصلا ملاک نیستند، آنقدر که شومینه و کاغذ دیواری و سرامیک کف مهمند، چینش احجام مهم نیست!
گرداوری وبسایت جامع پیمانکاران