مردی که میخواهد تا ابد زنده بماند
ری کرزویل مخترع و آیندهنگر، هیچگاه نتوانسته با محدودیتهای انسان از قبیل هوش محدود و بیولوژی ضعیف بسازد.
در نتیجه او به نظریهای رو آورده که یگانگی نامیده میشود و اشاره به زمانی دارد که انسان و ماشین با هم ترکیب میشوند و موجودی با هوش بسیار بالا و فنا ناپذیر پدید میآید.
از دورافتادهترین روستاهای آفریقا گرفته تا کاخ سفید، مردم یا از این منظره نفرت دارند و یا اینکه برای رسیدن آن روز لحظهشماری میکنند.
از همین رو خبرنگاران مجله نیوساینتیست به سراغ کرزویل رفتند تا بپرسند آیا کسی از نسل ما خواهد توانست رسیدن آن روز را ببیند یا نه.
یگانگی چه زمانی فرا خواهد رسید؟
در سال 1424 / 2045، حال چند سال زودتر یا دیرتر.
در سال 1424 / 2045، حال چند سال زودتر یا دیرتر.
هماینک نیز ما ترکیبی از فناوریهای زیستی و غیر زیستی هستیم. برای مثال، در مغز تعدادی از افراد ابزار الکترونیک کار گذاشته شده است. آخرین نسل آنها حتی قابلیت دانلود نرمافزارهای پزشکی به کامپیوتری در مغز را نیز دارد. ولی اگر شما فکر میکنید که 25 سال دیگر این فناوریها صدهزار مرتبه کوچکتر و یک میلیارد مرتبه قویتر از آن چیزی خواهند شد که امروز هستند، آنگاه میتوان گفت که شما توانستهاید آنچه را که اتفاق خواهد افتاد درک کنید. و این را نیز باید اضافه کنم که حتی به رغم این که اکثر ما هیچ کامپیوتری در بدن خود نداریم، آنها جزئی جداییناپذیر از ما هستند.
در مورد انسانهایی که نمیخواهند به «فرا انسان» تبدیل شوند و با فناوری یکی شوند، چه نظری داری؟
چند نفر از ما به طور کلی فناوریهای پزشکی و سلامتی را نفی میکنند، عینک نمیزنند یا از هیچ دارویی استفاده نمیکنند؟ خیلیها میگویند که نمیخواهند خودشان را تغییر بدهند، ولی هنگامی که بیمار میشوند، هر کاری را که بتوانند انجام میدهند تا از آن جان سالم به در ببرند. ما با یک پرش بسیار بزرگ از اینجا به سال 2030 یا 2040 نخواهیم رفت، بلکه هزاران گام کوچک برمیداریم تا به آنجا برسیم. این گامهای کوچک را در کنار هم قرار دهید، آنگاه میبینید که ناگهان همه چیز عوض میشود.
آیا میتوانیم برای رسیدن به سال 2045 بر مشکلات فعلی زیستمحیطی خود غلبه کنیم؟
بله. منابع طبیعی خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما پیدا کردهایم. کافی است از یک سهم از هر 10هزار قسمت نور خورشیدی که به زمین میرسد، استفاده کنیم تا تمام انرژی مورد نیاز خود را تامین کنیم. فناوری نانو در حال ترکیب شدن با فناوریهای تبدیل انرژی خورشیدی است و استفاده از آن نیز به صورت نمایی در حال گسترش است. چنین فناوریهای جدیدی در نهایت خیلی ارزان خواهند شد، چون تابع قانون بازگشتهای شتاب یافته هستند.
منظورت از قانون بازگشتهای شتاب یافته چیست؟
قدرت نظریاتی که جهان را تغییر میدهند در حال شتاب گرفتن است و تنها افراد معدودی به طور کامل مفهوم آن را درک میکنند. مردم نمیتوانند به طور نمایی فکر کنند، ولی تغییرات نمایی بر هر چیزی که شامل اندازهگیری محتوای اطلاعات است، اعمال میشود.
تعیین توالی ژنی را در نظر بگیرید. هنگامی که پروژه ژنوم انسانی در سال 1990 شروع شد، بدبینها گفتند:
«شما به هیچ وجه نخواهید توانست این کار را در مدت 15 سال انجام دهید».
تا نیمه مدت زمان اجرای پروژه، بدبینها هنوز با قاطعیت از سخن خود دفاع میکردند، و میگفتند تنها یک درصد از پروژه انجام شده است.
ولی این کار دقیقا طبق برنامه پیش رفته بود. وقتی شما به یک درصد برسید، کافی است 7 بار دیگر کار خود را دو برابر کنید تا آنرا به نتیجه برسانید.
پیشبینیهایت معمولا در زمان اعلام شده به واقعیت پیوسته است. آیا این تفکر نمایی به شما کمک کرده تا زمانبندی درستی داشته باشی؟
در میانه دهه1360 / 1980، من ظهور شبکه جهانی اینترنت را برای میانه دهه هفتاد شمسی / نود میلادی پیشبینی کردم.
در آن زمان این فکر مضحک به نظر میرسید، زمانی که کل بودجه دفاعی ایالات متحده فقط میتوانست چند هزار دانشمند را به هم وصل کند. ولی من دیدم که این روند هر دو سال، دو برابر میشود و دیدیم که همه چیز دقیقا طبق زمانبندی من اتفاق افتاد. خیلی جالب است که میبینیم اندازهگیری توان فناوری اطلاعات تا چه حد قابل پیشبینی است.
یا حتی، چه کسی میتوانست شبکههای اجتماعی و وبلاگها را پیشبینی کند؟
اگر ده سال پیش من میگفتم که ما به سوی خلق دایرهالمعارفی پیش خواهیم رفت که هر کسی میتواند در آن بنویسد و ویرایشش کند،
شما فکر میکردید که:
خدای من! این که پر از دستنوشته خواهد بود و هیچ ارزشی نیز نخواهد داشت.
جالب است که ببینیم اگر ما بتوانیم خرد جمعی را تحت کنترل در آوریم، چقدر خوب میشود.
این پیشرفتها به نظر آرمانشهری میرسند!
این پیشرفتها آرمانشهری نیستند، چرا که فناوری مانند شمشیری دو لبه عمل میکند و مشکلات جدیدی را نیز میتواند تولید کند. ولی در مجموع، من اعتقاد دارم که فواید آن از مضرات رشد فناوری بیشتر است. ولی البته همه افراد با این نظر موافق نیستند.
چه شد که امسال، دانشگاه یگانگی را راهاندازی کردی؟
پیتر دیاماندیس (بنیانگذار و رئیس بنیاد ایکسپرایز) و من به این نتیجه رسیدیم زمان مناسب برای راهاندازی یک دانشگاه و گرد هم آوردن افراد پیشرو در هوش مصنوعی، فناوری نانو، زیستفناوری و محاسبات پیشرفته برای کمک به حل مشکلات آینده فرا رسیده است؛ چون این مشکلات پیچیده و چند وجهیاند. ناسا و لریپیج از گوگل نیز از این دانشگاه پشتیبانی میکنند. ما با پذیرش 40 دانشجو در تابستان امسال اولین گام را در این راه برداشتیم. این یک دوره متمرکز 9 هفتهای خواهد بود.
آیا با پذیرش نقشی در فیلم «انسان برتر» چیز جدیدی در مورد خودت کشف کردی؟
بله. چیزهایی در مورد ارتباطم با پدرم و تاثیری که او بر زندگی من به عنوان یک انسان خلاق گذاشته بود، دریافتم.
من فهمیدم که چقدر دلم برای او تنگ شده. او آهنگسازی تحسین شده در وین بود، ولی برای فرار از نازیها آنجا را ترک کرد و هنگامی که من تازه 20 ساله شده بودم، بر اثر یک حمله قلبی درگذشت.
گفته بودی که چون دلت برای پدرت تنگ شده، میخواهی او را به زندگی بازگردانی.
این شوخی است یا جدی؟
کاملا جدی است. با استفاده از دی.ان.ای او که از جنازهاش گرفته شده و افزودن تمام اطلاعاتی که از خاطرات من و دیگر افرادی که او را میشناختند، استخراج شده؛ این کار ممکن میشود. به علاوه تمام یادگاریهایی را که من در جعبهها و جاهای دیگر نگه داشتهام، میتوان دانلود کرد. او میتواند به صورت یک روبات، یک تجسم یا به صورتهای دیگر باشد.
نیوساینتیست، 6 می- ترجمه: مجید جویا
منبع وبسایت
گرداوری سایت سونا سلامتی