دیدار با استاد برجسته هنر کاشیکاری ایران
ماهرالنقش استاد بزرگ و مسلم هنر کاشیکاری جهان امروز است.
این استاد فرهیخته با بیش از هشتاد سال سن پربرکت هنوز هم پر جنب و جوش است.
هنوز هم بعد از هشتاد سال عمر به دنبال یادگیری و آموختن است.
رنگ و عشق
ماهرالنقش یادگار ارزشمند و میراث گرانبهای فرهنگی و هنری کشور ماست همیشه آرزو داشتم تا با استاد ملاقاتی داشته باشم که با همت یکی از دوستان که اصرار داشت نامی از او نبرم این اتفاق فرخنده رخ داد.
ما مردم عجیبی هستیم.
عدهای در عین بیهنری و بی دانشی چنان شهره خاص و عام میشوند که امر به خودشان هم مشتبه میشود که حتماً خبری هست. و عدهای در کمال علم و هنر چنان در گمنامی به سر میبرند که گویی عابری هستند در کوچه پس کوچههای این شهر شلوغ.
توان نشریه مسافران چه اندازه است؟ میدانیم که اندک، اما با همین توان سعی داریم به سراغ بزرگان این سرزمین پرگهر برویم تا جایی که میتوانیم قدرشناس آنها باشیم. و استاد ماهرالنقش از افرادی است که مثل و مانند ندارد.
با او به گفتگو نشستیم و گفتگویی که آغازش با شوق دیدار همراه بود و پایانش با حکایت دل پرخون استاد. لطفاً مطالعه فرمائید.
استاد، جنابعالی سابقهای طولانی در معماری سنتی دارید در سالهای خیلی دور در مدارس عالی، هنرستانها و دانشگاهها کتابی به قلم جنابعالی تدریس میشد به نام اصول فنی ساختمان که هنوز این کتاب به عنوان اولین کتاب از دروس پایه فنی در مدارس عالی و دانشگاهها تدریس میشود البته کتابهای زیادی از جنابعالی با عناوین خط بنایی، کاشیکاری، مسجد حکیم و دهها اثر دیگر به چاپ رسیده با چنین زمینهای میپرسم بهترین کار کاشیکاری که تخصص شما بیشتر روی آن است در کارهای دوران گذشته کدام است؟
• در سال 1339 بنا به دعوت دانشگاه علم و صنعت که در آن روزها به نام انستیتو تکنولوژی تهران بود وارد مرحله درسی شدم. برای تدریس نیاز به کتاب یا کتابهایی برای مطالعه بود ولی به هر کتابفروشی که سر میزدم اظهار بیاطلاعی از وجود چنین کتابهایی میکردند، بنابراین بر آن شدم که از هنرستانهای کشور کمک بگیرم!
پس از جستجو، مطلع شدم هنرجویان هنرستانها از جزوه و گفتههای اساتید خود استفاده میکنند. در نتیجه در هر هنرستانی درس فنی برابر بود با آنچه استادان رشتههای درسی برای هنرجویان از دانستههای خود بیان میکردند و جزوات با هم تفاوتهایی را داشتند.
هنرجویان هنرستانها بعد از گرفتن دیپلم، محلی برای ادامه تحصیل نداشتند و به نام تکنسین وارد مرحله کار میشدند.
اگر اشتباه نکنم در سال 1342 دانشگاه علم و صنعت کلاسهایی را برای پیشرفت این هنرجویان دائر کرد و در دو مرحله روزانه و شبانه دانشجو پذیرفت، بنابراین چون تعداد فارغالتحصیلان هنرستانها زیاد بود قرار بر این شد از آنها امتحان ورودی به عمل آید.
طرح سوالات امتحان ورودی قسمت ساختمان به عهده اینجانب گذاشته شد بعد از یکی دو سال که امتحانات برگزار شد و هنرجویان فهمیدند که طرح سوالات قسمت ساختمان با من است از گوشه و کنار کشور سوال میکردند که چه کتاب یا کتابهایی را مطالعه کنیم و من در جواب عاجز بودم چون کتابی غیر از جزوهها نبود. در فکر فرو رفتم یادآور میشوم که قبلاً هم به من پیشنهاد برای نوشتن کتاب شده بود ولی خود را لایق چنین کاری نمیدانستم بنابراین دست به کار شدم و پس از مطالعه زیاد در سال 1344 کتابی به نام اصول عملی ساختمان در دویست صفحه نوشتم و خیلی سعی کردم با درسهای هنرستانها مطابقت داشته باشد. در آن روزها دانشگاه هیأت علمی داشت که نوشتههای وارده را مطالعه و پس از بررسی و اظهار نظر چاپ یا رد میکردند.
با خود گفتم بهتر آن است که نوشتهها را به هیأت علمی ارایه کنم و این کار را کردم که پس از بررسی و مطالعه، با رای مثبت هیأت علمی مواجه شد و همه به من تبریک گفتند و کتاب به چاپ رسید و مورد استقبال هنرجویان قرار گرفت از این مسأله خوشحال بودم. نوشتن را ادامه دادم تا سال 1350 که کتاب اصول فنی ساختمان را در 420 صفحه به چاپ رساندم و در سراسر کشور توزیع شد و همه دانشکدههای معماری و هنرجویان هنرستانها از آن بهره بردند و در سال 1359 با پیروزی انقلاب آموزش فنی و حرفهای کشور از افراد فنی برای نوشتن کتابهای درسی برای همه رشتهها دعوت به عمل آورد تا کتابهای درس فنی هنرستانها را تدوین کنند بنابراین از من هم برای نوشتن کتابهای درسی رشته ساختمان دعوت شد و در یک گروه سه نفری به این مهم ادامه دادیم تا کتابها نوشته و آماده شد.
از سال 1360 هنرستانهای کشور مانند دیگر مدارس از کتاب بهره میبردند و کتاب فنی در اختیار هنرجویان قرار داده شد و در سال 1379 دفتر فنی آموزش و پرورش تجدید نظر در کتابهای درسی رشته ساختمان را به اینجانب محول کرد
(کتاب اصول فنی ساختمان پایهگذار کتابهای درس فنی در ایران شد)
کتاب اصول فنی ساختمان که از لحاظ فنی و پایهگذار برای همه قشرهای ساختمانی مثل دانشجویان، هنرجویان و حتی دستاندرکاران ساختمان مانند مهندسین فارغالتحصیل و دیگر قشرهای ساختمانی کاربرد داشت.
هر دو یا سه سال یک بار تجدید چاپ میشد تا در سال 1383 و گذشت بیش از 30 سال و تغییر بعضی از مصالح ساختمانی و به کار گرفتن تکنولوژی روز و مطابقت دادن آن با استانداردهای موجود تجدید نظر در متن آن به عمل آمد و چاپ یازدهم به علاقهمندان تقدیم گردید و اینک منتظر چاپ دوازدهم میباشیم.
از سالهای 1348 بررسی و تدوین کتابهای کاشیکاری ایران را که سالها در دست مطالعه داشتم شروع کردم و در سالهای 1361 تا 1365 این مهم انجام شد.
کاشیکاری که شاید ده قرن اساتید ورزیدهای روی آن کار کردهاند و یکی پس از دیگری کارها و دانستههای خود را سینه به سینه انتقال دادهاند از فوت و فنهای آن چیزی نمیگفتند و راجع به نوشتن کتاب یا کتابهایی که با آنها صحبت میشد میگفتند ممکن نیست بتوان نقش و نگارهای کاشیکاری را نوشت و اعتقاد آنها بر این بود که باید سینه به سینه آن را انتقال داد.
باید در جواب شما بگویم دوره صفویه اوج کاشیکاری ایران بود و با جرات میگویم سرمشق کاشیکاری ایران را هنرمندان کاشیکار دوره صفویه نوشتند و درسی را شروع کردند که صدای آن سالها در گوش هنرمندان کاشیکار باقی خواهد ماند.
میشود خواهش کنم بفرمائید که چند سال دارید؟
با توجه به سپری کردن این همه سالهای عمر پربار در زمینه مسیر خدمت به هنر این مرز و بوم که بارزترین نشانه آن موی سپیدتان است و به زبانی سادهتر از متقدمین و متاخرین هنر معماری کشور هستید و معماری دوران مختلف را درک کردهاید یعنی مرحله اول رضا شاهی، مرحله دوم دوران محمدرضا تا شروع انقلاب اسلامی چه نکات شاخصی را میتوانید به عنوان شاخصه معماری آن دوران نام ببرید؟
• من در سال 1301 در اصفهان در یک خانواده معمار سنتی به دنیا آمدم و در جوانی به این کار عشق ورزیدم و مطالعات زیادی را انجام دادهام، معماران سنتی و پیشکسوتان هنر معماری از زمانهای دور برای خود تجربههایی آموخته بودند تا در زمان نیاز از آن بهره برند.
باید یادآور شوم که تا قبل از معماری نو و دانشکدههای معماری و فنی تمام طراحیها یا محاسبات و تزیینات یک ساختمان به عهده معمار بود و کسی به آسانی نمیتوانست بگوید من معمار هستم. شناخت مردم هم با تجربه معماران همراه بود.
قصور پادشاهان، کاخهای حکمرانان، خانههای اشراف و ثروتمندان و اهل ذوق، مساجد، اماکن متبرکه و ساختن بناهای مذهبی که امروز یکی پس از دیگری از لحاظ معماری، محاسبات، تزیین با نکتههای زیادی همراه است و قابل یک بررسی کامل میباشد از گذشتگان به آیندگان به ارث رسیده و امروزه سازمانی به نام میراث فرهنگی باید از آنها نگهداری و حفاظت کند.
این آثار دسترنج همان معمارانی است که نه دانشگاه و نه دانشکده معماری دیده بودند و با کار و تجربه اندوختن و دود چراغ خوردنها به این مقام رسیدند.
ضمناً یادآور میشوم که در شهریور 1386 کنگرهای به نام کنگره ریاضیات معماری ایران اسلامی توسط خانه ریاضیات اصفهان و کشور هلند در اصفهان برگزار میشود که مروری بر معماری گذشته و ریاضیات معمارانی که توانستهاند محاسبات مسجد جامع، مسجد شیخ لطفاله و مسجد شاه و مشابه آنها را انجام دهند باشد مقالات رسیده این کنگره چاپ و در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
معماران ایرانی با شناخت روی آب و هوای هر منطقه و حفر چاههایی (گمانه) به منظور اطلاع پیدا کردن از لایههای زمین توانستند به فراخور آب و هوا و استحکام زمین بنا بسازند.
معماران به سرای خود اکتفا نکردند و پا را فراتر نهادند و به هر شهر و دیاری که از هنر و هنرمند استقبال میشد میرفتند و آثاری زیربنایی با تزیینات خاص خود، که برای ابد ماندگار باشد میساختند. در کشور هندوستان قصرهای بیمانند قلعه سرخ و مشابه را بنا کردند و با انواع هنرها آن را تزیین نمودند در گوشه سقفی دیدم یک بیت شعر را با خط نستعلیق فارسی گچبری و نوشته بودند:
«اگر گویی بهشتی در زمین است همین است و همین است و همین است.»
ساختمان زیبای تاج محل که امروزه مایه افتخار جهانیان است و هرساله میلیونها گردشگر از این بنا دیدن میکنند به دست استاد عیسی شیرازی طراحی و ساخته شده است. در مسجد جهانشاه در پاکستان و مسجد وزیرخان در لاهور که به دست معماران ایرانی ساخته شده انواع اشعار فارسی با خط نستعلیق با کاشی و حکاکی روی سنگ و گرهسازیهای معرق و هفت رنگی را بر پیکره بناها ساختهاند که چشم هر بینندهای را خیره میکند. در افغانستان کاشیکاریهای مزار شریف و مسجد جامع هرات که ریشه در کاشیکاری ایرانی دارد ساخته شده، در کشورهای شمالی با آجر و کاشی خطوط معقلی و گرهسازی را چنان زینتبخش بنا کردهاند که پس از سالها هنوز درخشندگی روز اول را داراست.
معماران با آگاهی از آب و هوای متنوع موجود (کویری- سردسیری- مرطوب و گرم) سعی بر آن داشتهاند تا هوای مطبوع را به فضای داخلی خانه هدایت کنند و امروزه شاهد بسیاری از این بناها هستیم.
پس از گذشت زمان و نسل به نسل گشتن معماری در ایران و رسیدن به دوره فترت و رکود بازار کار که از زمان حکومت قاجار تا آغاز دولت پهلوی ادامه داشت در گوشه و کنار قصرها یا خانههایی به نام … الدوله … السلطنه یا …. الممالک بدست وارثین معماری ساخته شد.
زمان میگذشت کشور با اغتشاشاتی همراه بود ناامنی و هرج و مرج زیاد شده بود مردم به فکر حفظ جان و مال خود بودند و وارثین معماری برای دل مشغولی خود و حفظ دانستههای خود به مداد و کاغذ روی آورده بودند و هرکدام به فراخور حال و کار خود، نقشهایی را در دفترها با کاغذهایی به هم پیوسته که به نام طومار خوانده میشد ثبت نمودند تا شاید روزی به کار آید. با استقرار پهلوی اول و نجات ممالک از هرج و مرج و امن شدن شهرها و شروع احداث بعضی ساختمانها و تغییر نام اداره مضتظرفه به نام صنایع ملی.
و تشکیل کارگاهی در اداره صنایع ملی و جمع کردن اساتید حرفه و فن و تشکیل کلاسهایی برای آموزش نوجوانان رونق هنر را دو چندان کرد، در دهه دوم تعمیرات کلی در مساجدی نظیر مسجد شیخ لطف ا…، مسجد جامع، مسجد شاه و مساجدی که در گذر زمان رو به خرابی رفته بود انجام شد. کاشیکاری قسمتهایی از مسجد سید اصفهان، استفاده نمودن از اساتید، احداث موزه ملی، بازگشایی موزههای متعدد در شهرستانها، تشکیل هنرستان هنرهای زیبا و دانشکده فنی از جمله اقداماتی بود که برای جوانان راهگشا گردید و جان تازهای به معماری و شهر بخشید. زمان میگذشت ازدیاد جمعیت وسعت شهرها، احداث خیابانهای جدید و آنهایی که زمینهایشان در حاشیه خیابان قرار میگرفت سعی بر آن داشتند که ساختمانهایی زیبا بسازند.
در این زمان کارکشتگان معماری از آجر که از مصالح زیربنایی در ساختمان بود بهره برده و ساختمانهای زیادی را احداث نمودند که آثار این ابنیه را هنوز در خیابانهای ناصرخسرو و خیابان امیرکبیر تهران و… میتوان مشاهده کرد. شهرستانها هم به تبعیت از پایتخت خالی از این مقوله نبودند. ساختمانهایی بنا شده بود و مردم سعی داشتند با آرامش نسبی که به وجود آمده به کار خود ادامه دهند، که با شعلهور شدن آتش جنگ جهانی دوم، ایران هم نتوانست از این شعلهها جان بدر برد بعد از جنگ و ازدیاد جمعیت و رکود بازار تجارت و فقر عمومی تعدادی سودجو به نام معمار در کنار خیابانها خانههایی یک طبقه و دو طبقه در زمینهایی به عرض 5 الی 6 متر با دیوارهای تیغهای بنا کردند.
در دهه 30 ورود معماران تحصیل کرده به میدان رقابت، معمارانی که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند و آنهایی که در دانشکدههای معماری داخلی از روی کتابهای خارجی معماری را یاد گرفته بودند بدون اطلاع از زندگی روزمره، آداب و رسوم مردم، هوای چهار فصل کشور و زندگی ملی و مذهبی ساختمانهایی را بنا نهادند که نه در زمستان توان گرم کردن آن را داشتند و نه در تابستان قادر به خنک کردن آن بودند، اتاقها با پنجرههای بزرگ شیشهای، در و پنجرههای آهنی و آلومینیومی بیمحتوا و خلاصه خیلی چیزهای دیگر که شرح آن مفصل است.
اوایل دهه چهل با اقتباس از دیگر کشورها که با ازدیاد جمعیت روبرو بودند ساختن شهرکهای اقماری و آپارتمانسازی با آجر در سه و چهار طبقه شروع شد و سپس با ورود تکنولوژی نو یعنی ساختمانهای اسکلت فلزی و بتن و ساختن آپارتمانها در چندین طبقه و کم کم کوتاه شدن دست معماران سنتی و با تجربه از معماری اصیل و به انتها رسیدن عمر یک یک آنها، معماری شکل دیگری به خود گرفت به طوری که در دهه پنجاه تعداد انگشتشماری از معماران در سنینی بودند که دیگر قادر به کار نبودند ولی کسانی که به معماری ایران علاقهای داشتند هنوز در فکر یادگیری و استفاده از آنها بودند.
از دقت نظر جنابعالی در پاسخ به سوالات متشکرم حال میخواهم بپرسم در دوران جمهوری اسلامی با توجه به گذشت نزدیک به سه دهه چه کارهایی را میتوانیم شاخص بدانیم؟
• پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی و تحت الشعاع قرار گرفتن همه کارها با جنگ تا پیروزی آن با گسترش فضاهای فرهنگی- مذهبی، اماکن متبرکه، مسجدسازی و مصلیهایی که در آن نماز اقامه میشد از کارهای مهمی بود که شروع شد. ساختمانهای دولتی و نیمهتمام تحت شرایط خاص خود بود مسجدسازی و کارهای دینی مذهبی و خیریه که شروع شده بود با توجه به تورم روزافزون و نداشتن بودجههای آنچنانی که نیاز کارهای هنری بود و صرفهجوییهای کارفرمایان برآن شدند که از ارزانترین کارهای هنری بهره برند بنابراین در کاشیکاری مساجد از آجر و کاشی به شکل گل و بوته معرق توانستند دیوارهها را زینت دهند. در احداث مصلیهای شهرها تا آنجا که توانستند از هنرمندان استفاده کردند و هنری تازه را پایهگذاری نمودند با عنایت به مرکزیت مصلیها در جهان اسلام و با توجه به اینکه این محل جایگاه همه گروههای هنری و مذهبی بود به هنرهای به کار رفته در آنها توجه بیشتری شد با وجود تمام تلاشها متاسفانه در اصفهان با آن همه هنر نهفته در ان شهر و نامگذاری آن به نام پایتخت فرهنگی جهان اسلام، شاهد ناهماهنگی گلدستههای مصلی اصفهان با سایر گلدستههای شهر اصفهان هستیم.
اماکن متبرکه و زیارتگاهها که با ازدیاد جمعیت روزافزونی روبرو بود برنامه تازهای را طلب میکرد. نیاز به توسعه این اماکن کاملاً به چشم میخورد مخصوصاً در حرم حضرت امام رضا (ع) که زیارتگاه مسلمین جهان میباشد چشمگیر جلوه میکرد و هر روز که میگذشت شاهد فشرده شدن جمعیت در صحنهای قدیمی و بسته شدن راه عبور و مرور بودیم که متولیان وقت را بر آن داشت تا برنامههایی را تدوین کنند و حریم حرم را گسترش دهند. بنابراین بعد از جلساتی و اتخاذ تصمیمات و مشاورههایی گسترش حریم حرم به تصویب و با مشاورین آستان قدس رضوی هماهنگی لازم به عمل آمد. احداث صحنهای اطراف حرم در آغاز ساخت و سازها از سرعت خوبی برخوردار نبود.
سال 1379 مدیریت عامل حریم حرم را به آقای مهندس عزیزیان سپردند. ایشان با توجه به سوابق کاری و آشنا بودن به تمام جوانب کار و دانستن نکاتی که هم جنبه اداری داشت و هم جنبه کاری، آغاز به فعالیت کردند. آقای مهندس عزیزیان جنبههای کاری مختلف را گسترش داد و با مدیریت قاطع که خاص اوست و مهندسین کار کشته و و کاردان که هر کدام برای خود مدیری لایق بودند و تفکیک کارها به فراخور هر گروه، توانست در جنبههای مختلف کار پیشرفتی شگرف را به وجود آورد.
تا آنجایی که میدانم جنابعالی مباحث مربوط به میراث فرهنگی را به دلیل علاقه و تخصصتان تعقیب میکنید و به همین دلیل با مجله ما آشنا هستید اخیراً مهندس عزیزیان در یک مصاحبه اختصاصی پیرامون ساخت و سازهای بزرگ انجام شده در حریم حرم مطهر حضرت رضا (ع) با نشریه مسافران اعلام کرد که در فرصتی کمتر از 5 سال بالغ بر 45 هزار مترمربع کاشیکاری انجام داده است به همین دلیل ما نیز به عنوان خبرنگار به مجموعه حرم رفته و از نزدیک مشاهده کردیم که کارهای بزرگی از نظر حجمی و طراحی انجام شده بود و به همین دلیل با او به گفتگو نشستیم میپرسم به اعتقاد شما موارد مورد ادعای ایشان با توجه به اینکه کار کاشیکاری به دلیل ساختارش ظریف، حساس و زمان بر است عملی است؟!
• شما سوال کردید آیا ممکن است در مدت زمانی کوتاه 45 هزار متر مربع کاشیکاری هنری انجام داد با اینکه خودم در کنار آقای مهندس عزیزیان مشغول و نظارهگر کارها بودهام به جرات به شما میگویم بله، مجموعه حریم حرم 45 هزار متر مربع کاشیکاری هنری را در مدت کوتاه انجام داده و قراردادها و اسناد مالی آن پرداختیها در حسابداری حریم حرم موجود است و هر متر کاشیکاری مشخص است در کجا و در چه صحنی کار شده است.
مهندس عزیزیان در این مصاحبه مدعی شده که حرکتها و طرحهای جدید با رنگهای جدید در اماکن متبرکه به غیر از آنچه تاکنون در بحث کاشی بوده انجام داده است و همانطور که خود نیز مشاهده کردهام مشخصاً در کار «معقلی» و «خط بنایی» طرحهای فوقالعاده زیبا و جدید دیدم که تا به حال در معماری سنتی تجربه نشده بود آیا به اعتقاد شما کار جدیدی انجام شده و میشود گفت دوران جدیدی در معماری سنتی و کهن آغاز گردیده و با توجه به آرایهها و نماسازی حرم مطهر حضرت رضا (ع) آیا این رویکرد لازمه این دوران بوده یا خیر؟
• باید توجه شما را به کاشیکاری و معقلیها و خط بناییهایی که در حریم حرم کار شده جلب نمایم که در نوع خود بینظیر و برای اولین بار است که در حریم حرم به کار گرفته شده است. به گذشته دور برگردیم که گفتم سرمشق کاشیکاری را هنرمندان صفوی نوشتند. در زمان صفویه انشعاباتی که از کاشیکاری گرفته شد شامل خط بنایی بود که به خط بنایی معقلی نیز شهرت داشت و دیگر نقش معقلی که در همه هنرها میتوانست کاربرد داشته باشد، بنابراین در حریم حرم تا آنجا که میسر بود از نقوش گره و نقوش کاشیکاریهای معرق و خط بناییها و معقلی استفاده گردید. نوآوریهایی در کاشیکاریهای جدید به وجود آمده که با کاشیکاریهای قبل از انقلاب در مجموعه حرم تفاوتهایی دارد. بدون اینکه اقتباس و تقلیدی از گذشته شده باشد. حریم حرم را مناسب با زمان جمهوری اسلامی ایران و هنر هنرمندان روز را به نمایش گذاشتیم طرح و نقشهها به دست اساتید پیشکسوت و کسانی که به هنر و کاشیکاری عشق میورزند سپرده شد و پس از اجرا به دست مجریان مجرب که از قدیم الایام کاشیکاریهای حرم را در دست اجرا داشتند سپرده شد.
در رنگ و لعاب روی کاشیها تجدید نظری به وجود آمد و آنهایی که با کاشیکاری سر و کار دارند حتماً اطلاع دارند که در گذشته و از دوره صفویان در کاشیکاری از رنگهای سیاه، سفید، لاجورد، فیروزهای، زرد، قرمز و سبز که به نام کاشی هفت رنگی مشهور بوده مسجد جامع، مسجد شاه، معرقهای مسجد شیخ لطفا… و دیگر مساجد و معقلیها و بالاخره همه کاشیکاریها از کاشی هفت رنگ بهره میبرد و گاهی در نقشها شاید جای رنگها را عوض میکردند و تنوعی به کاشیکاری میدادند.
در حریم حرم و لعاب روی کاشیها، کارخانه کاشی سنتی قدس رضوی در لابراتور خود تلاشی را شروع کرد و با ترکیب رنگ لعابها توانست حدود هفت نوع رنگ لعاب در طیفهای مختلف را ارایه دهد بنابراین اساتید پیشکسوت سعی بر آن داشتند که به رنگهای قبلی اکتفا نکرده و در کاشیکاری جدید تا آنجا که ممکن است از لعابها و یا رنگهای شاد استفاده کنند. بنابراین سعی بر آن شد که زوار یا زائرین در بدو ورود با رنگهای شاد روبرو شوند و هرچه به حرم نزدیکتر میشوند با تغییر رنگها و در نهایت با رنگهای قدیمی مانند لاجوردی و فیروزهای و… روبرو شوند.
به گفته روانشناسان رنگهای شاد شادی آفرین است و رنگهای تیره غم را بر چهره میکشاند، ما هم سعی بر آن داشتیم که از رنگهای شاد استفاده کنیم و مردم را با چهره باز و گشاده خدمت حضرت بفرستیم.
به دستور آقای مهندس عزیزیان از میان کارگرانی که دستاندرکار هنر بودند و توانایی پیشرفت در آنها مشاهده میشد و تا آن زمان کسی روی آنها شناختی نداشت، انتخاب و پیشرفت آنها را به دست پیشکسوتان سپردند که بتوانند خلأ بعضی از هنرمندان را پر کنند. در این جا یادآور میشوم که طراحی، کاشیکاری و آجرکاری ایران که تخصص معماران گذشته است با تحقیقاتی که روی آنها انجام دادهام، طراحی و نقشهای جدیدی که میتوانست ساخت آن با کاشی و آجر میسر باشد و هنر کاشیکاری و آجرکاری را زنده کند با سبک و سیاقی جدید در حریم حرم حضرت رضا (ع)، مصلی امام خمینی تبریز، دانشگاه ارومیه، دانشکده توانبخشی دانشگاه اصفهان، دانشگاه الزهرا تهران و دانشگاههای دیگر بر پیکره بناها به نمایش درآورم و کتابهایی را در زمینههای مختلف طراحی، هنری با توضیحات کافی برای آنهایی که مشتاق هنر ایران هستند به رشته تحریر درآوردهام تا راهگشای دوستان باشد.
امید است که توانسته باشم در زمان جمهوری اسلامی، هنر اسلامی را به هنرمندان و هنر دوستان اسلامی هدیه کرده باشم.
q برای کسانی که برای هنر کاشیکاری ایران علاقهمند هستند چه فکری کردهاید؟ کتابی یا کتابهایی برای چاپ دارید یا خیر؟ اگر دارید در چه مرحلهای از چاپ میباشد؟
• با این سوال شما درددل کهنهی مرا تازه کردید. باور کنید که دلم خون است بارها گفتهام که کتابهایی کاشیکاری ایران که 5 جلد آن پیش از این به چاپ رسیده و در اختیار دانشجویان قرار گرفته است، در ده جلد چاپ خواهد شد. در زمان جنگ تحمیلی طرحها، ماکتها و نوشتههای 5 جلد بعدی ادامه کتابها را آماده کرده بودم و در نایلون بستهبندی شده بود و در مکانهایی پنهان که مبادا از بین برود یا مبادا خطراتی متوجه آن گردد مخفی کردم بعد از جنگ و به دعوت سازمان میراث فرهنگی کتابها به کمیته کتاب آن سازمان ارایه و تایید شد و تاکید شد که باید هرچه زودتر چاپ شود. کتابها را از من گرفتند ولی هر روز کار به تعویق افتاد و رییس یا کارمندی عوض شد و مجدداً کتابها را به کمیته کتاب ارجاع دادند به جرات میگویم 3 یا 4 بار این عمل تکرار و تایید شد ولی هیچ وقت کتابها چاپ نگردید و هر روز به نوعی چوب لای چرخ گذاشتند و بالاخره پس از 7 سال و ناراحتیهای به وجود آمده با مشکلاتی توانستم کتابها را از میراث فرهنگی پس بگیرم و بعد از آن با انتشارات سروش موضوع را در میان گذاشتم که با استقبال مواجه شد. قراردادی با آنها به امضاء رسید و کتابها در زمان ویراستاری بود که سران سروش تغییر کردند. و مجدداً کتابها به دستانداز برخورد کرد و در بایگانی 3 تا 4 سال انتظار کشید و همچنان کتابها در بایگانی مانده است.
در نامهای درخواست نمودم کتابها را پس دهید، گفته شد به هیچ وجه پس داده نمیشود خودمان چاپ میکنیم در سال 1384 دوباره سران سروش تغییر کردند و همچنان کتابها در بایگانی مانده است هرچه اصرار کردم که عمر من ممکن است کفاف ندهد گفتند زندهای و چاپ کتابها را خواهی دید. گفتند سرمایه سنگین میطلبد با پیدا نمودن شریکی این اقدام انجام خواهد شد. خودم شریکی برایشان پیدا کردم ولی هنوز این قضیه به نتیجهای نرسیده است امیدم این است که در زنده بودن من این کتابها چاپ گردد. باید یادآور شوم که هنرستان فنی و حرفهای وزارتخانههای مختلف، دانشگاهها به دنبال کتاب میگردند ولی کتابهایی مانند کاشیکاری ایران که قسمتی از آن چاپ شد، جوابگوی دانشگاهها میباشد در حال حاضر نایاب و بازار سیاه دارد و چاپ قسمت دوم آن با این مشکلات مواجه گردیده است من نمیدانم چرا به فکر ایجاد دموکراسی برای چاپ چنین کتابهایی نیستند که حداقل پایه و بنیادی باشد و لو اینکه این سرمایهها از بین برود به عبارتی کتابهایی باقی بماند که در آینده جوابگوی علاقهمندان به هنر این مرز و بوم باشد. همه به دنبال سود هستند نه هنر و علم.
نکته آخر همه گله دارند که اساتید علم و هنر فوت و فن کارهای خود را نمیگفتند و نمیگویند من سالهاست که فریاد میزنم آنچه در توان دارم میگویم ولی گوش شنوایی نیست. بنابراین اساتید قدیمی هم مانند من ممکن است با مشکلاتی این چنین روبرو بودهاند در خاتمه خدا نیامرزد کسی را که پس از مرگ من بگوید، ماهرالنقش میدانست و نگفت و با خود به گور برد. همه بدانند که برای چاپ کتاب هنر اسلامی به التماس افتادهام.
برگرفته شده از :
http://www.mosaferan.ir
دیدار با استاد برجسته هنر کاشیکاری ایران نویسنده : ولدی - شنبه
۱۳۸۸
گرداوری و ویرایش : گروه جامع پیمانکاران ساختمان