وبسایت گروه سوناسازان Art Persian building sauna فن و هنر ایران زمین www.healthsauna.ir
 
 
WWW.HEALTHSAUNA.IR
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به سایت گروه سوناسازان خوش آمدید جهت تماس با ما به شماره 09123240237 تماس بفرمایید . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
 
 
حضرت زینب (سلام الله علیها) و یزید ملعون
نوشته شده در سه‌شنبه ۱٥ آذر ۱۳٩٠
ساعت : ۱٢:۱۸ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 یا حسین

عشق عبارت است از همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن ، این انتخاب بزرگی است

 

منزل به منزل با کاروان عاشورا

 

حضرت زینب که جسارت یزید به سر مقدس امام حسین(ع) را دید سخنان آتشینی بر زبان جاری کرد و فرمود :ای یزید!هر کوششی که داری به کار گیر، به خدا سوگند یاد ما را از دلها و وحی ما را محو نتوانی کرد و به جلال ما هرگز نخواهی رسید و لکه ننگ این ستم را از دامن خود نتوانی شست.

 

خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها)

حضرت زینب (سلام الله علیها) وقتی جسارت یزید به امام حسین (علیه السلام) را دید و جو مجلس را نیز مناسب ارزیابی کرد رشته کلام به دست گرفت و فرمود :

'سپاس خدایی را شایسته است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیامبر و خاندان او باد! خدای تعالی راست گفت که فرمود: 'عاقبت آنان که کار زشت کردند، این بود که آیات خدا را تکذیب نموده و آن را به سخره گرفتند.'

اندکی آهسته ‏تر!

ای یزید! اکنون که به گمان خویش بر ما سخت گرفته‏ای و زمین و آفاق آسمان و راه چاره را به روی ما بسته‏ای، و ما را همانند اسیران به گردش در آوردی، می‏پنداری که خدا تو را عزیز و ما را خوار و ذلیل ساخته است؟! و این پیروزی به خاطر آبروی تو در نزد خداست؟! پس از روی کبر می‏خرامی و با نظر عُجب و تکبر می‏نگری! و به خود خرم و شادان می‏بالی که دنیا به تو روی آورده، و کارهای تو آراسته و حکومت ما را به تو اختصاص داده است! اندکی آهسته‏تر! آیا کلام خدای متعال را فراموش کرده‏ای که فرمود:'گمان نکنند آنان که به راه کفر رفتند مهلتی که به آنان دهیم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلکه مهلت برای امتحان می‏دهیم تا بر سرکشی بیفزایند و آنان را عذابی است خوار و ذلیل کننده.'

ناموس تو در پرده و ناموس پیامبر خدا در تیر رس نگاه نامحرم؟!

ای پسر آزادشده جد بزرگ ما! آیا از عدل است که تو زنان و کنیزان خود را در پرده بنشانی و ناموس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را اسیر کرده و از شهری به شهر دیگر ببری؟! پرده آبروی آنها را بدری و صورت آنان را بگشایی که مردم چشم به آنها دوزند، و نزدیک و دور و فرومایه و شریف، چهره آنها را بنگرند؛ از مردان آنان کسی به همراهشان نیست، نه یاور و نه نگهدارنده و نه مددکاری.

بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت چوب می زنی؟!

چگونه می‏توان امید بست به دلسوزی و غمگساری کسی که مادرش جگر پاکان را جویده و گوشتش از خون شهیدان روئیده؟! و این رفتار از آن کس که پیوسته چشم دشمنی به ما دوخته است بعید نباشد، و این گناه بزرگ را چیزی نشماری، و خود را بر این کردار ناپسند و زشت، بزهکار نپنداری، و به اجداد کافر خویش مباهات و تمنای حضورشان را کنی تا کشتار بیرحمانه تو را ببینند و شاد شوند و از تو تشکر کنند! و با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله سید جوانان بهشت می‏زنی! و چرا چنین نکنی و نگویی که این جراحت را ناسور کردی و ریشه‏اش را ریشه‌کن ساختی و سوختی و خون فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را - که از آل عبدالمطلب و ستارگان روی زمین بودند - ریختی و اکنون گذشتگان خویش را می‏خوانی.

شکیبائی باید کرد که دیری نگذرد که تو هم به آنان ملحق شوی و آرزو کنی که ‏ای کاش دستت خشک شده بود و زبانت لال و آن سخن را بر زبان نمی‌آوردی و آن کار زشت را انجام نمی‌دادی!

بارالها! حق ما را بستان و انتقام ما را تو بگیر

به خدا سوگند ای یزید! که پوست خود را شکافتی و گوشت بدن خود را پاره پاره کردی؛ و رسول خدا را ملاقات خواهی کرد با آن بار سنگینی که بر دوش داری، خون دودمان آن حضرت را ریختی و پرده حرمت او را دریدی و فرزندان او را به اسیری بردی. در جایی که خداوند پریشانی آنان را به جمعیت مبدل کرده و داد آنها را بستاند، «و مپندار آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مرده‏اند بلکه زنده و نزد خدا روزی می‏خورند» همین بس که خداوند حاکم و محمد(صلی الله علیه و آله) خصم اوست و جبرئیل پشتیبان اوست و همان کس که راه را برای ستمکاران چه بد پاداشی است، و خواهد دانست که کدام یک از شما بدتر و سپاه کدام یک ناتوان‌تر است.

بارالها! حق ما را بستان و انتقام ما را تو بگیر و بر این ستمکاران که خون ما ریخته‏اند خشم و عذاب خود را فرو فرست!

خون ما از پنجه شما می چکد

اگر مصائب روزگار با من چنین کرد که با تو سخن گویم، اما من ارزش تو را ناچیز و سرزنش تو را بزرگ می‏دانم و تو را بسیار نکوهش می‏کنم، چه کنم؟!

دیده‏های گریان و دلها سوزان است، بسی جای شگفتی است که حزب خدا به دست حزب شیطان کشته شوند، و خون ما از پنجه‏های شما بچکد، پاره‏های گوشت بدن ما از دهان شما بیرون بیفتد و آن بدن‌های پاک و مطهر را گرگ‌های وحشی بیابان دریابند و گذرگاه دام و ددان قرار گیرد!

یاد ما از دلها محو نمی شود

آنچه امروز غنیمت می‏دانی فردا برای تو غرامت است، و آنچه را از پیش فرستاده‏ای، خواهی یافت، خدا بر بندگان ستم روا ندارد، به او شکوه می‏کنم و بر او اعتماد می‏جویم، پس هر نیرنگی که داری بکن و هر تلاشی که می‏توانی بنما و هر کوششی که داری به کار گیر، به خدا سوگند یاد ما را از دلها و وحی ما را محو نتوانی کرد، و به جلال ما هرگز نخواهی رسید و لکه ننگ این ستم را از دامن خود تنوانی شست؛ رأی و نظر تو بی اعتبار و ناپایدار و زمان دولت تو اندک و جمعیت تو به پریشانی خواهد کشید، در آن روز که هاتفی فریاد زند: الا لعنة الله علی القوم الظالمین و الحمدالله رب العالمین.

سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و آمرزش و آخر ما را به شهادت و رحمت رقم زد و از خدا می‏خواهم که آنان را اجر جزیل عنایت کند و بر پاداش آنان بیفزاید، خود او بر ما نیکو خلیفه‏ای است، و او مهربان‌ترین مهربانان است و فقط بر او توکل می‏کنیم.

 

سایت جامع پیمانکاران و نیازمندیهای ساختمان www.aggahi.com


:: برچسب‌ها: گالری عکس